گفت و گوی حسین انتظامی با روزنامه فرهیختگان درباره میزگردهای فرهنگی تلویزیون
سوالات نباید مثل شابلون باشد
←از سازمان صداوسیما با من تماس گرفتند که کار ابتکاری برای انتخابات امسال داریم. گفتند سه میزگرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داریم و هر کدام را توضیح دادند. قرار بود سه کارشناس در هر میزگرد حضور داشته باشند و هر نامزد و مشاورانش روبهروی این سه کارشناس قرار بگیرد. گفتند کارشناسان فرهنگی باید کسانی باشند که سابقه کار اجرایی در حوزه فرهنگ داشته باشند. دلیل هم این بود که بتوانند برنامه هر کدام از نامزدها را ارزیابی کنند. از اینجا به بعد را هم که میدانید.
←بهتر بود نامزدها برنامه خودشان را قبلا منتشر میکردند، تا «شبه برنامه» و ضد برنامه و طرحهای ناگهانی و ارتجالی و هیجانی و روی دست یکدیگر خواندن پیش نیاید. اگر هم منتشر نمیکنند لااقل زودتر در اختیار کارشناسها بگذارند که آنها وقتی میخواهند سوال بپرسند، در مورد آن برنامهها سوال کنند. طبیعتا کارشناسی که سابقه اجرایی دارد میتواند با سوالهای دقیق خود به مردم بفهماند که این حرف و برنامه آیا قابلیت اجرا دارد یا نه؟
←وقتی با من تماس گرفتند پیشنهاد دادم خوب است از حوزه آموزشوپرورش و حوزه آموزش عالی که بحثهای مبنایی دارد کارشناس بگذارید یا یک خانم، به این خاطر که بتواند جامعه نخبگی زنان را نمایندگی کند. خوشبختانه با انتخاب خانم یاوری هر دو موضوع محقق شد. یعنی یک خانم در برنامه حضور پیدا کرد که حوزه آموزش را نمایندگی میکرد.
←نظرم این بود که از این شش نامزد بپرسم چه رمانی را خوانده و مثلا کدام تئاتر یا فیلمها از کارگردان مشهور ایرانی یا خارجی دیده و سپس درباره همان کتاب یا تئاتر یا فیلم گپ بزنیم. هدفم این بود که زیست فرهنگی نامزد ریاستجمهوری مشخص شود. باید جمهور بفهمند کسی که میخواهد ریاست آنها را و ریاست یک جمهور با پیشینه تمدنی بالا را به عهده بگیرد اساسا چقدر اهل مصرف حرفهای محصولات فرهنگی است. اساسا چقدر کتابخوان است. آخرین کتابی که خوانده چه بوده و که بوده؛ و کمی درباره حال و هوای آن کتاب صحبت کنیم. باور بفرمائید مدیران کتابنخوان خطرناک هستند. اما ترسیدم که ممکن است برای آقایان و اطرافیانشان سوءتفاهم شود، لذا منصرف شدم.
←من تلاش میکردم وارد جزئیات بشوم. مثلا فرض کنید به آقای زاکانی گفتم اتفاقا سوال کردن از شما راحتتر از پنج نفر دیگر است، چون همین الان در اندازهای کوچکتر، دارید یک کشور را اداره میکنید؛ و محصول نگاه شما را داریم میبینیم و لازم نیست بپرسیم دیدگاهتان در مورد حجاب چیست؟ آیا وقتی رئیسجمهور شدید، در سطح جامعه و کل کشور هم میخواهید همین کار را بکنید یا نه؟ عمق راهبردی (سوال از آقای جلیلی) یا اشاره به پوششی بودن بعضی نامزدها؛ البته طبیعی است که سوالات نباید مثل شابلون باشد، بلکه از هر کسی در حال و هوای خودش باشد و هر سوال در کانتکست خودش معنا مییافت. مثلا از آقای پزشکیان باتوجه به اینکه راجع به ایشان میگفتند گرایشات پانترکیسم دارد. البته من حتما باید سویه فرهنگی این موضوع را توجه میکردم و بحثم را با مجسمه فردوسی و هویت ملی شروع کردم و پرسیدم که درباره این موضوع چه موضعی دارید و چه تدبیری دارید که اطرافیان شما و کسانی که در ستاد شما هستند، اگر گرایشات تند یا افراطی پانترکیسم دارند، کنترل شود.
←تلاش من این بود که رفتار حرفهای داشته باشم. یکی از وجوه رفتار حرفهای این است که حتی بعد از پایان میزگردها که کار تمام شده بود، باز هم خود را مقید میدانستم که مبادا یک جا یادداشتی بنویسم یا اظهارنظری بکنم یا اینکه توییتی بزنم که معنایش طرفداری از یکی از آن شش شخصیت باشد. در حالی که اگر در چنین میزگردی شرکت نمیکردم چه بسا بهعنوان یک فعال رسانهای، فرهنگی یا سیاسی نظر میدادم و از یک نامزد خاص یا جریان خاص حمایت میکردم. درست است که من کارمند صداوسیما نیستم ولی پیش خود گفتم باید حرمت آن قاب را نگه داشت و سوءاستفاده نکرد.